سفارش تبلیغ
صبا ویژن






امام‌ حسین‌(ع) در بیان‌ رسول‌ خدا با تکیه‌ بر منابع‌ اهل‌ سنت‌2


     
طبرانی‌ با سند خود از انس‌ بن‌ مالک‌ روایت‌ کرده‌ هنگامی‌ که‌ سر مبارک‌ امام‌حسین‌در برابر عبیدالله بن‌ زیاد قرار دادند او با چوب‌ دستی‌ که‌ در دست‌داشت‌،لب‌های‌ مبارک‌ امام‌ حسین‌ را می‌زد و آن‌ گاه‌ دندان‌های‌ مطهر آن‌ جناب‌ را توصیف‌ می‌کرد، من‌ با خود گفتم‌ که‌ خدا تو را به‌ بیچارگی‌ گرفتار سازد،



  2 ـ اذان‌ گفتن‌ رسول‌ خدا(ص) در گوش‌ امام‌ حسین‌(ع)
حاکم‌ نیشابوری‌ از ابورافع‌ و او نیز از پدرش‌ روایت‌ کرده‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) را دیدم‌ که‌ هنگام‌ تولد امام‌ حسین‌(ع) در گوش‌ او اذان‌ گفت‌.
همین‌ مضمون‌ در روایات‌ دیگر بنابه‌ نقل‌ منابع‌ اهل‌ سنت‌ و شیعه‌ وارد شده‌است‌.
    3 ـ رفع‌ تشنگی‌ از حسنین‌ با گذاشتن‌ زبان‌ در دهان‌ آن‌ دوابن‌ حجر عسقلانی‌ در «تهذیب‌ التهذیب‌» از اسحاق‌ بن‌ ابی‌ حبیبه‌ و او از ابوهریره‌ روایت‌ می‌کند که‌ گفت‌: گواهی‌ می‌دهم‌ که‌ همراه‌ رسول‌ خدا(ص) حرکت‌ می‌کردیم ‌که‌ ناگهان‌ رسول‌ خدا(ص) صدای‌ حسنین‌ را شنید که‌ می‌گریستند و مادر ایشان‌ هم‌ همراه‌ آنان‌ بود، پیغمبر(ص) با سرعت‌ به‌ سوی‌ آنها شتافت‌ و پرسید: چرا این‌ دو فرزندم‌ می‌گریند؟ فاطمه‌ پاسخ‌ داد: از تشنگی‌. رسول‌ خدا(ص) به‌ سراغ‌ مشک‌ کهنه‌ای‌ که‌ با آب‌ آن‌ وضو می‌گرفت‌ رفت‌. ولی‌ آن‌ روز آب‌ بسیار کم‌ بود و مردم‌ هم‌ به‌ دنبال‌ به‌ دست ‌آوردن‌ آب‌ بودند.
رسول‌ خدا(ص) فریاد زد: آیا کسی‌ از شما آب‌ همراه‌ دارد؟ هیچ‌ کس‌ آبی‌ به‌ همراه ‌نداشت‌. آن‌ گاه‌ رسول‌ خدا(ص) خطاب‌ به‌ فاطمه‌ فرمودند: یکی‌ از آن‌ دو فرزند را به‌ من ‌بده‌. فاطمه‌ یکی‌ از آنها را از زیر چادرش‌ بیرون‌ آورد و پیامبر اکرم‌(ص) او را در حالی‌ که ‌می‌گریست‌ به‌ سینه‌ چسبانید و زبان‌ مبارکش‌ را در میان‌ دهان‌ او فرو برد. او زبان‌ مبارک ‌رسول‌ خدا(ص) را می‌مکید تا سیراب‌ شد و از گریه‌ باز ایستاد و همین‌ رفتار را با فرزند دیگرش‌ هم‌ انجام‌ داد.
    4 ـ دسته‌ گل‌ پیامبر (ص)
بخاری‌ نقل‌ می‌کند که‌ محمد بن‌ ابی‌ یعقوب‌ می‌گوید: من‌ شنیدم‌ که‌ ابن‌ ابی‌ نعم ‌از عبدالله بن‌ عمر درباره‌ مُحرِم‌ سؤال‌ می‌کرد (حکم‌ کشتن‌ پشه‌ را می‌پرسید)
ابن‌ عمر گفت‌: مردم‌ عراق‌ از خون‌ پشه‌ سؤال‌ می‌کنند، در حالی‌ که‌ پسر دختر رسول‌ خدا(ص) را کشتند و پیامبر(ص) فرمود: حسن‌ و حسین‌ گل‌های‌ خوش‌ بوی‌ من‌ هستند که‌ از دنیا برگرفته‌ام‌.
نسائی‌ در کتاب‌ خصائص‌ امیرالمؤمنین‌(ع) به‌ سند خود از «انس‌ بن‌ مالک‌» روایت‌ می‌کند که‌ بعضی‌ اوقات‌ ـ و یا بارها می‌شد ـ که‌ به‌ حضور مبارک‌ رسول‌ خدا(ص) وارد می‌شدم‌، حسن‌ و حسین‌ را می‌دیدم‌ که‌ روی‌ سینه‌ و شکم‌ پیامبر(ص) جست‌ و خیز می‌کردند و پیامبر(ص) می‌فرمود: «دسته‌ گل‌ خوش‌ بوی‌ امت‌ من‌ هستند».
در ذخائر العقبی‌ بابی‌ را عنوان‌ کرده‌ با این‌ موضوع‌: «ذکر ماجاء انهما ریحاتناه‌ من ‌الدنیا» و در این‌ باب‌، چهار روایت‌ را که‌ از پیامبر اسلام‌(ص) می‌باشند آورده‌ که‌ پیامبر فرموده‌اند: حسن‌ و حسین‌(ع) دو گل‌ خوش‌ بوی‌ من‌ از دنیا می‌باشند.
    5 ـ گریه‌ امام‌ حسین‌(ع) رسول‌ خدا(ص) را آزار می‌داد
در ذخائر العقبی‌ روایت‌ کرده‌ که‌ یزید بن‌ ابی‌ زیاد نقل‌ کرده‌ که‌ پیامبر اسلام‌(ص) از خانه‌ عایشه‌ بیرون‌ آمدند و از کنار خانه‌ فاطمه‌ عبور کردند، که‌ ناگهان‌ صدای‌ گریه‌ امام‌حسین‌(ع) به‌ گوشش‌ رسید، رسول‌ خدا(ص) فرمودند: مگر نمی‌دانی‌ (ای‌ فاطمه‌) که‌ گریه ‌حسین‌ مرا آزار می‌دهد.
    6 ـ محبوب‌ترین‌ افراد نزد پیامبر(ص)
ترمذی‌ در باب‌ مناقب‌ حسنین‌ به‌ سند خود از انس‌ بن‌ مالک‌ روایت‌ می‌کند که ‌از رسول‌ خدا(ص) پرسیدند: کدام‌ یک‌ از خاندانتان‌ نزد شما محبوب‌تر است‌؟ فرمود:«حسن‌ و حسین‌» و به‌ (حضرت‌ فاطمه‌) می‌فرمودند: دو فرزندم‌ را صدا بزن‌ و آنان‌ را به ‌سینه‌ می‌فشرد و می‌بویید.
    7 ـ بوسیدن‌ دهان‌ و دندان‌ امام‌ حسین‌(ع)
ابن‌ عساکر از یعلی‌ روایت‌ کرده‌ : همراه‌ رسول‌ خدا(ص) برای‌ مهمانی‌ دعوت‌ شده ‌بودیم‌، بیرون‌ آمدیم‌ که‌ امام‌ حسین‌(ع) با بچه‌ها بازی‌ می‌کرد... و گاهی‌ این‌ طرف‌ و گاهی‌ به‌ طرف‌ دیگر فرار می‌کرد و رسول‌ خدا(ص)... او را گرفت‌ و یک‌ دست‌ بر پشت‌ امام‌حسین‌(ع) و دست‌ دیگر زیر چانه‌ او گذاشتند و دهان‌ را در دهان‌ او گذاشت‌ و او را بوسید.


طبرانی‌ با سند خود از انس‌ بن‌ مالک‌ روایت‌ کرده‌ هنگامی‌ که‌ سر مبارک‌ امام‌حسین‌(ع) در برابر عبیدالله بن‌ زیاد قرار دادند او با چوب‌ دستی‌ که‌ در دست‌داشت‌،لب‌های‌ مبارک‌ امام‌ حسین‌(ع) را می‌زد و آن‌ گاه‌ دندان‌های‌ مطهر آن‌ جناب‌ را توصیف‌ می‌کرد، من‌ با خود گفتم‌ که‌ خدا تو را به‌ بیچارگی‌ گرفتار سازد، من‌ خود شاهد عینی‌ جریان‌ بودم‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) جایی‌ را که‌ اکنون‌ چوب‌ می‌زنی‌، می‌بوسید!
و نیز ابن‌ حجر هیثمی‌ از ابن‌ ابی‌ الدنیا روایت‌ می‌کند که‌ زید بن‌ ارقم‌ در مجلس‌ ابن‌ زیاد حضور داشت‌ که‌ دید ابن‌ زیاد با چوب‌ دستی‌ به‌ لب‌ و دندان‌ آن‌ حضرت‌ می‌زند، به‌ وی‌ گفت‌: چوب‌ دستی‌ را از لب‌ و دندان‌ امام‌ حسین‌(ع) بردار، به‌ خدا سوگند همواره‌ می‌دیدم‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) میان‌ این‌ دولب‌ را می‌بوسید. آن‌ گاه‌ «زید بن‌ ارقم‌» گریست‌ و ابن‌ زیاد ناراحت‌ شد و گفت‌:
«خدا دیدگان‌ تو را بگریاند، اگر پیرمرد خرفت‌ و بی‌ عقلی‌ نبودی‌ گردنت‌ را می‌زدم‌» زید بن‌ ارقم‌ از جای‌ خود برخاست‌، خطاب‌ به‌ مردم‌ گفت‌: «ای‌ مردم‌ شما از امروز به‌ بعد مردگانی‌ بیش‌ نخواهید بود، برای‌ این‌ که‌ پسر فاطمه را شهید کردید و پسر ابن‌ مرجانه‌ را بر خود امیر قرار دادید. به‌ خدا سوگند طولی‌ نمی‌کشد نیک‌ مردان‌ِ شما را می‌کشند و بدسیرتان‌ را به‌ شما می‌گمارند».
    8 ـ آثار محبت‌ امام‌ حسین‌(ع)
ترمذی‌ و طبرانی‌ و ذهبی‌ از علی‌(ع) روایت‌ کرده‌اند که‌ آن‌ حضرت‌ نقل‌ کرده‌اند که‌رسول‌ خدا(ص) دست‌ حسن‌ و حسین‌ را گرفتند و گفتند:
«کسی‌ که‌ مرا و این‌ دو را و نیز پدر و مادر آنها را دوست‌ بدارد، روز قیامت‌ هم‌ مرتبه ‌من‌ است‌».
طبری‌ در ذخائرالعقبی‌ از رسول‌ خدا(ص) روایت‌ کرده‌ که‌ آن‌ حضرت‌ فرمودند:
«اولین‌ کسانی‌ که‌ وارد بهشت‌ می‌شوند من‌ و فاطمه‌ و حسن‌ و حسین‌ می‌باشیم‌. از رسول‌ خدا(ص) سؤال‌ شد: ای‌ رسول‌ خدا دوستان‌ چه‌؟ گفتند: پشت‌ سر شما {فاطمه‌ وحسنین‌}».
    9 ـ دوستی‌ حسنین‌(ع)
ترمذی‌ در جامع‌ الکبیر به‌ سند خود از اسامه‌ بن‌ زید روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ در یکی‌ از شب‌ها، برای‌ انجام‌ حاجتی‌ به‌ خانه‌ رسول‌ خدا رفتم‌. پیامبر اکرم‌(ص) بیرون‌ آمد، در حالی‌که‌ چیزی‌ زیر عبا داشت‌ که‌ نمی‌توانستم‌ آن‌ را تشخیص‌ بدهم‌. بعد از مطرح‌ ساختن‌حاجتم‌ و برآورده‌ شدن‌ آن‌، عرض‌ کردم‌: یا رسول‌ الله چه‌ چیز زیر عبا داری‌؟
حضرت‌ عبا را کنار زد، دیدم‌ حسن‌ و حسین‌ را بالای‌ ران‌ خود نهاده‌ است‌.
آن‌ گاه‌ فرمود: این‌ دو، فرزندان‌ من‌ و فرزندان‌ دختر من‌ هستند. خدایا من‌ دوستشان‌ دارم‌، تو هم‌ آنها را و دوستدارانشان‌ را دوست‌ بدار.
ابن‌ عساکر از ابوهریره‌ روایت‌ کرده‌ که‌ می‌گوید از رسول‌ خدا(ص) شنیدم‌ که‌ می‌فرمود: کسی‌ که‌ حسن‌ و حسین‌(ع) را دوست‌ بدارد، مرا دوست‌ داشته‌ است‌ و کسی‌ که ‌دشمن‌ بدارد آنها را، مرا دشمن‌ داشته‌ است‌.
    10 ـ سرور جوانان‌ بهشت‌
ترمذی‌ با سند خودش‌ از ابوسعید خُدری‌ روایت‌ کرده‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند:«حسن‌ و حسین‌ دو سرور جوانان‌ بهشت‌ اند». ولی‌ بعد از نقل‌ این‌ حدیث‌ می‌گوید: هذاحدیث‌ حسن‌ صحیح‌ٌ.
این‌ حدیث‌ در منابع‌ مختلف‌ و متعددی‌ از اهل‌ سنت‌ ذکر شده‌ است‌. ابوحاتم‌ در صحیحش‌ و ابن‌ عساکر در تاریخش‌ و ابن‌ کثیر در البدایه‌ و النهایه‌ و احمد درمسندش‌ این‌ را نقل‌ کرده‌اند.
طبرانی‌ روایت‌ کرده‌ از حذیفه‌ که‌ گوید: چهره‌ رسول‌ خدا(ص) را شادمان‌ دیدیم‌ و فرمود: «چگونه‌ خوشحال‌ نباشم‌ و حال‌ آن‌ که‌ جبرئیل‌ به‌ من‌ بشارت‌ داد که‌ حسن‌ و حسین‌ سرور جوانان‌ اهل‌ بهشت‌ هستند و پدرشان‌ از آنها برتر می‌باشد».


همین‌ حدیث‌ را متقی‌ هندی‌ و ابن‌ عساکر نقل‌ کرده‌اند. و ابن‌ عساکر در کتاب ‌تاریخش‌ این‌ حدیث‌ را با بیش‌ از بیست‌ سند ذکر کرده‌ است‌.
    11 ـ حسین‌ از من‌ و من‌ از حسین‌
ترمذی‌ در صحیحش‌ از یعلی‌ بن‌ مُرّه‌ نقل‌ کرده‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند: حسین ‌از من‌ است‌ و من‌ از حسینم‌، خدای‌ دوست‌ بدارد کسی‌ که‌ حسین‌ را دوست‌ داشته‌ باشد.
امام‌ بخاری‌ در الادب‌ المفرد به‌ اسناد خود از یعلی‌ بن‌ مره‌ روایت‌ کرده‌: در یکی‌ از روزها پیامبر اکرم‌(ص) همراه‌ اصحابش‌ به‌ منزلی‌ دعوت‌ بودند، در مسیر ایشان‌ امام‌ حسین‌ بازی‌ می‌کرد؛ پیامبر جلوتر از اصحاب‌ بود و دست‌ گشود که‌ حسین‌(ع) را بگیرد. حسین‌ از این‌ طرف‌ به‌ آن‌ طرف‌ می‌رفت‌ و پیامبر هم‌ خنده‌ کنان‌ او را دنبال‌ می‌کرد تا این‌ که‌ حسین‌(ع) را گرفت‌؛ آن‌ گاه‌ دستی‌ بر زیر چانه‌ کودک‌ و دست‌ دیگر بر پشت‌ اوگذاشت‌... و گفتند: «حسین‌ از من‌ و من‌ از حسین‌ هستم‌ خداوند دوست‌ بدارد کسی‌ که‌حسین‌ را دوست‌ داشته‌ باشد».
    12 ـ بر پشت‌ پیامبر(ص) به‌ هنگام‌ نماز
طبرانی‌ از ابوهریره‌ روایت‌ کرده‌ که‌ نماز عشا را با رسول‌ خدا(ص) می‌خواندیم‌ و چون ‌به‌ سجده‌ می‌رفت‌، حسن‌ و حسین بر پشت‌ حضرت‌ می‌پریدند و هنگامی‌ که‌ سر از سجده‌ بر می‌ داشت‌، آنها را با ملایمت‌ می‌گرفت‌ و به‌ زمین‌ می‌نهاد. بار دیگر که‌ سر به ‌سجده‌ می‌گذاشت‌، همین‌ عمل‌ از آنها سر می‌زد، پس‌ از آن‌ که‌ پیامبر(ص) سلام‌ نماز می‌دادند، آنها را بر زانوانشان‌ می‌گذاشت‌، در این‌ هنگام‌ عرض‌ کردم‌ یا رسول‌ الله اجازه ‌می‌فرمایید این‌ کودکان‌ را نزد مادرشان‌ ببرم‌؟ فرمود: نه‌، در همین‌ لحظه‌ برقی‌ جهید؛ رسول‌ خدا(ص) به‌ آن‌ دو بزرگوار فرمودند: اکنون‌ با جهش‌ این‌ برق‌، نزد مادرتان‌ بروید. آنها همراه‌ با آن‌ برق‌ حرکت‌ کردند تا وارد منزل‌ شدند.
    13 ـ اخبار به‌ شهادت‌ ابا عبدالله(ع)
طبرانی‌ از عایشه‌ نقل‌ کرده‌ که‌ گفت‌: رسول‌ خدا(ص) فرمودند:
«جبرئیل‌ به‌ من‌ خبرداد که‌ فرزندم‌ حسین‌ در سرزمین‌ «طف‌» کشته‌ خواهد شد و این‌ تربت را‌ از آن‌ جا آورد و خبر داد که‌ قبرش‌ آن‌ جا است‌».
حاکم‌ از ام‌ فضل‌ دختر حارث‌ نقل‌ کرده‌ که‌ رسول‌ خدا(ص) فرمودند:
«جبرئیل‌ نزد من‌ آمد و به‌ من‌ خبر داد که‌ امتم‌ فرزندم‌ حسین‌ را خواهند کشت‌ و برای‌ من‌ از تربت‌ سرخ‌ او نیز آورد.
و نیز طبرانی‌ و دیگران‌ چنین‌ نقل‌ کرده‌اند: انس‌ بن‌ مالک‌ از رسول‌ خدا(ص) نقل‌کرده‌ که‌ فرشته‌ای‌ به‌ نام‌ «قطر» از پروردگارش‌ اجازه‌ خواست‌ تا مرا زیارت‌ کند، به‌ او اجازه‌ داده‌ شد. آن‌ روز در منزل‌ ام‌ سلمه‌ بودند بعد فرمودند: ای‌ ام‌ سلمه‌! مواظب‌ باش‌ کسی‌ وارد اتاق‌ نشود، در این‌ هنگام‌، امام‌ حسین‌(ع) وارد شد و بر روی‌ پیامبر(ص) پرید و حضرت‌ او را گرفت‌ و می‌بوسید و می‌بویید، آن‌ گاه‌ ملک‌ گفت‌: آیا دوستش‌ داری‌؟ فرمود: آری‌، گفت‌:به‌ زودی‌ امت‌ تو او را خواهند کشت‌. اگر می‌خواهی‌ قتلگاه‌ او را نشانت‌ بدهم‌؟ آن‌ گاه‌ مشتی‌ از ریگ‌ یا خاک‌ آورد و ام‌ سلمه‌ آن‌ را برداشت‌ و در میان‌ لباسش‌ قرار داد.
و باز در همان‌ جا از ام‌ سلمه‌ روایت‌ کرده‌ که‌ امام‌ حسن‌ و امام‌ حسین‌ در برابر رسول‌خدا(ص) مشغول‌ بازی‌ بودند، در این‌ هنگام‌ جبرئیل‌ نازل‌ شد و گفت‌: ای‌ محمد پس‌از تو امتت‌ این‌ فرزند را (و اشاره‌ کرد به‌ امام‌ حسین‌(ع)) شهید می‌کنند. رسول‌خدا(ص) گریست‌و حسین‌(ع) را به‌ سینه‌اش‌ چسبانید، سپس‌ رسول‌ خدا(ص) تربتی‌ را نزد او گذاشت‌ وفرمود: «این‌ امانتی‌ است‌ نزد تو و پیامبر آن‌ را بویید و گفت‌: ای‌ وای‌ (کرب‌ و بلا) رسول‌خدا(ص) فرمود: ای‌ ام‌ سلمه‌! هرگاه‌ این‌ تربت‌ به‌ خون‌ مبدل‌ گردید، فرزندم‌ حسین‌ به‌ شهادت‌ رسیده‌ است‌. ام‌ سلمه‌ آن‌ را در شیشه‌ای‌ ریخت‌ و هر روز به‌ آن‌ می‌نگریست‌ ومی‌گفت‌: ای‌ خاک‌! روزی‌ که‌ به‌ خون‌ تبدیل‌ گردی‌، آن‌ روز، روز عظیمی‌ است‌.
ابن‌ حجر هیثمی‌ از ام‌ سلمه‌ نقل‌ کرده‌: روزی‌ که‌ امام‌ حسین‌(ع) شهید شد به‌ آن‌شیشه‌ نگاه‌ کردم‌، دیدم‌ آن‌ خاک‌ به‌ شکل‌ خون‌ درآمده‌ است‌.
طبرانی‌ و ذهبی‌ از عبدالله بن‌ نجی‌ و او از پدرش‌ نقل‌ کرده‌ که‌ با علی‌(ع) به‌مسافرت‌ رفتیم‌، هنگامی‌ که‌ به‌ «محاذات‌ نینوا» رسیدیم‌، گفتند: ای‌ ابو عبدالله صبر کن‌،صبر کن‌، بر شط‌ فرات‌، من‌ گفتم‌: چرا؟ گفتند: روزی‌ بر رسول‌ خدا(ص) وارد شدم‌، در حالی ‌که‌ دو چشمان‌ آن‌ حضرت‌ پر از اشک‌ بود. عرض‌ کردم‌ می‌بینم‌ چشمانت‌ گریان‌ است‌ آیا کسی‌ شما را ناراحت‌ کرده‌ است‌؟
رسول‌ خدا(ص) فرمودند: جبرئیل‌ از نزد من‌ بلند شد و به‌ من‌ خبر داد که‌ امت‌ من‌، فرزندم‌ حسین‌ را می‌کشند، آن‌ گاه‌ گفت‌: آیا از تربت‌ او به‌ تو نشان‌ دهم‌؟ گفتم‌: آری‌، پس ‌مقداری‌ به‌ من‌ داد و چون‌ آن‌ را دیدم‌ نتوانستم‌ خود را نگه‌ دارم‌ و چشمانم‌ پر از اشک‌ شد.
    14 ـ یاری‌ کردن‌ امام‌ حسین‌
ابن‌ اثیر در شرح‌ حال‌ انس‌ بن‌ حارث‌ می‌نویسد: از اشعث‌ بن‌ سحیم‌ از پدرش‌ نقل ‌می‌کند که‌ از رسول‌ خدا(ص) شنید که‌ فرمود: پسرم‌ حسین‌(ع) در زمینی‌ در حوالی‌ سرزمین ‌عراق‌ به‌ شهادت‌ می‌رسد کسی‌ که‌ او را در آن‌ حال‌ درک‌ کند باید او را یاری‌ دهد.
انس‌ بن‌ حارث‌ وقتی‌ فهمید امام‌ حسین‌(ع) عازم‌ کربلا شده‌ است‌، بی‌ درنگ‌ به‌ سوی‌ کربلا رفت‌ و در آن‌ سرزمین‌ در رکاب‌ امام‌ حسین‌(ع) به‌ شهادت‌ رسید.
غلامحسن‌ جعفری‌


نظرات شما ()

  • مصاحبه اختصاصی با پسرعموی پیامبر اسلام (ص)
    (شنبه 86/8/19:: 11:30 صبح)
  • کتایون راه‏آورد

    مصاحبه اختصاصی با پسر عموی پیامبر اسلام (ص) !



    اشاره

    « عبدالله بن عباس » پسر عموی پیامبر اسلام (ص ) از صحابی ایشان و از محبان امام علی (ع ) است . به عنوان مقدمه عرض می کنم که ایشان از نظر علم و دانش در میان صحابی بی نظیر است . وی نه تنها در فقه و حدیث عالم بود، بلکه در تفسیر و تاویل قرآن کم نظیر شمرده شده است . هم چنین وی در اشعار عرب و نسب شناسی و نیز حساب و ریاضیات و تاریخ استاد بود و در هر قسمت شاگردانی داشت . شاید به همین سبب است که بزرگان اهل تسنن به وی « حبر » (1 ) و « بحر » (2 ) گفته اند . در خدمت ابن عباس هستیم تا گفت وگویی با ایشان داشته باشیم . (3 )

    خوب جناب ابن عباس خرسندیم که در خدمت شما هستیم ، لطفا به گذشته علمی خود اشاره کنید تا استفاده کنیم .

    شما از گذشته ام مطالبی را ذکر کردید و از این بابت سپاس گزارم اما سخن اصلی را فرو گذاشتید. من هرچه داشتم از استادم آموختم . لذا اجازه می خواهم سخن خود را با آیات قرآن آغاز کنم . خداوند عزوجل در قرآن می فرماید : « ویقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب » (4 ) و کافران گویند که تو فرستاده (خدا) نیستی ؛ بگو همین بس که خدا گواه میان من و شما باشد و آن کس که علم کتاب نزد اوست . منظور از « آن کس که علم کتاب نزد اوست » علی ابن ابیطالب (ع ) است . من نیز شاگرد او بودم .

    دانش تمام اصحاب پیامبر(ص ) در مقابل علم علی (ع ) مانند یک قطره در مقابل هفت دریای بزرگ جهان است .

    پس شما به دلیل علم آن بزرگوار درکنار ایشان بودید؟

    تنها به دلیل علم آن بزرگوار نبود ، زیرا فضیلتهای زیادی از رسول خدا(ص ) درباره او شنیده بودم و خود شاهد آن بودم .

    می توانید چند فضیلتی را که درباره ایشان شنیده اید ، برای ما نقل کنید ؟

    از رسول خدا(ص ) شنیدم که می فرمود : « علی (ع ) نخستین کسی است که به من ایمان آورده ، و نخستین کسی است که (در قیامت ) با من دست خواهد داد ، او فاروق این امت است که میان حق و باطل فرق می نهد ، اوست صدیق اکبر ، او باب من است که از راه او به من وارد شوند ، و او پس از من جانشین من است . » با توجه به این حدیث من نیز به دیگران توصیه می کردم که در فتنه ها و آشوب ها دست از دامن قرآن و علی (ع ) برندارند . (5 )

    در واقعه ای که باعث آزردگی علی (ع ) شده بود ، پیامبر(ص ) فرمودند : « ای مردم ، هرکه علی را بیازارد مرا آزرده است ؛ علی نخستین ایمان آورنده از شماست و وفادارترین شما به عهد خداست .ای مردم ، هر که علی را بیازارد ، در قیامت یهودی یا نصرانی برانگیخته می شود.

    با وجود این فضائل ، چرا عده ای از صحابه در جنگها در سپاه مقابل علی (ع ) بودند؟

    راستش نمی دانم چه بگویم ... ! ولی در حقانیت او و یارانش آیه و روایاتی برای شما می گویم و قضاوت را به عهده خودتان می گذارم . « ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه » (6 )

    (آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند ، آنان بهترین آفریدگانند). وقتی این آیه نازل شد، پیامبر(ص ) فرمودند : اینان تو هستی و شیعیان تو که در روز قیامت خشنود و پسندیده اند . (7 )

    علی (ع ) نزدیکترین مردم به رسول خدا(ص ) بود. یک روز مرغی را برای پیامبر(ص ) آوردند ، پیامبر فرمود : خداوندا ! مردی را نزد من آر که خدا و رسولش او را دوست بدارند ، در آن هنگام علی ابن ابی طالب (ع ) وارد شدند . (8 )

    من شاهد بودم که به مدت نه ماه رسول خدا(ص ) هر روز به هنگام نماز به در خانه علی (ع ) می آمد و بر آنان سلام می کرد . (10 )

    حتی پیامبر(ص ) فرمودند : هر که نگوید علی (ع ) بهترین مردم است ، حقا کافر شده است . (9 )

    دیگر قضاوت با خودتان ...

    برای من جای تعجب دارد که با این همه فضائل ، باز هم عده ای در مقابل علی (ع ) ایستادند ، آیا پیامبر(ص ) به طور رسمی تری ایشان را معرفی کرده بودند ؟

    بله ، پیامبر(ص ) در مقاطع مختلف این مطلب را که علی (ع ) جانشین ایشان است را بیان فرموده بودند ، اما رسمی ترین آن را به دستور خداوندعزوجل در روز غدیر خم اعلام کرد. حتی پیامبر(ص ) در آن روز از اینکه مردم او را مورد طعنه قرار دهند که جانب پسر عموی خود را گرفته و به او تمایل نشان داده ، بیم و هراس داشت . پس خداوند این آیه را به او وحی کرد : « یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته والله بعصمک من الناس ان الله لایهدی القوم الکافرین » . ای پیامبر ، آنچه را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان . که اگر نرسانی ادای رسالت نکرده ای ، و خداوند تو را از گزند مردم نگاه می دارد؛ خدا گروه کافران را راه نمی نماید . (11 ) رسول خدا(ص ) نیز در آن روز به معرفی ولایت علی (ع ) برخاست و دست او را گرفت و گفت : « هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست ؛ خداوندا ، دوست او را دوست بدار ، و دشمن او را دشمن باش . » (12 )

    برای اینکه جای هیچ سئوالی نماند این را هم بگویم کهحتی خلیفه دوم نیز در آن روز با علی (ع ) بیعت کرد و چنین سخنانی را بر زبان آورد : « گوارایت باد ای پسر ابوطالب ، تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شدی » !!(13 )

    با این اعلام رسمی پس چرا گروهی علی (ع ) را برحق دانسته و گروهی دیگران را ؟

    سئوال خوبی را مطرح کردید. پیامبر(ص ) در احادیث خود نه تنها به حق بودن علی (ع ) اشاره کرده اند ، بلکه ایشان را محور حق معرفی کرده اند و جالب این است که رسول خدا(ص ) حتی به امامان بعد از او هم اشاره فرموده اند. چنان که خود از رسول خدا شنیدم که فرمود : « علی با حق است و حق با علی است، و او امام و خلیفه پس از من است ، هر که به دامن او چنگ زند رستگاری و نجات یابد، و هر که از او بازماند گمراه و سرگردان خواهد ماند؛ او کار غسل و کفن مرا به عهده دارد و دین مرا می پردازد و پدر دو نوه من ، حسن و حسین است ؛ و از صلب حسین امامان نه گانه بیرون آیند ، و مهدی این امت از ماست . » (14 )

    اما این که عده ای با وجود بیانات پیامبر آن را اجرا نکردند ، اتفاق بدیعی نیست ، شیطان هم به واسطه با وجودی که به روشنی به وظیفه خود آگاه بود با آن مخالفت کرد و مستحق عذاب ابدی گشت . دنیا جایگاه امتحان است و این نیز یکی از امتحانات مردم پس از رسول خدا بوده است .

    شما گفتید که پیامبر(ص ) در واقعه غدیر خم ، به ولایت و محبت علی (ع ) اشاره کرده بودند. به نظر شما پذیرش ولایت و محبت علی علیه السلام چه اثری دارد ؟

    عاقبت به خیری انسان وابسته به آن است . پیامبر(ص ) جواز عبور و رهایی از جهنم را دوستی علی بن ابی طالب دانستند . (15 ) در روز قیامت علی (ع ) بر سر حوض است ، احدی به بهشت نمی رود مگر با اجازه او . (16 )

    اتفاقا همین سئوال را با جمعی از صحابه ، از رسول خدا(ص ) پرسیدیم . ایشان نیز از جبرئیل سئوال کردند ، جبرئیل به آسمان رفت و از خداوند جواب را مسئلت نمود. آنگاه فرود آمد وگفت : « ای محمد ، خدای متعال تو را سلام می رساند و می گوید علی را دوست بدار ، که هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته ، و هر که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است .ای محمد ، هرجا تو باشی علی آنجاست ، و هر جا علی باشد دوستانش آنجایند . (17 )

    با تشکر از جناب ابن عباس به خاطر فرصتی که در اختیار ما گذاشتند.

    ************

    برایم جالب بود که بعدها فهمیدم جناب عبدالله بن عباس ، از کثرت گریستن بر امیرالمومنین (ع ) و امام حسن و امام حسین (ع ) کور شد(18 ) و با این جمله « خداوندا ! من به واسطه محمد و آل محمد به تو تقرب می جویم . خداوندا ! من به واسطه ولایت علی بن ابی طالب به تو تقرب می جویم » ، دارفانی را وداع گفت . (19 ) وی در سال 69 هـ . ق در سن 71 سالگی از دنیا رفت و « محمد حنفیه » ـ یکی از فرزندان امام علی (ع ) ـ بر او نماز خواند.


    پی نوشت

    1 ـ « حبر » به معنای عالم است .

    2 ـ « بحر » در این جا به معنای دریای علم است .

    3 ـ این متن یک گفت وگوی سمبلیک است که براساس سخنان ابن عباس تنظیم شده است .

    4 ـ سوره رعد،43

    5 ـ کفایه الطالب ، باب 46 ، ص 187

    6 ـ سوره بینه ،7

    7 ـ تفسیر در المنثور 6 ، 379

    8 ـ مناقب ابن مغازلی ص 156 ـ 167

    9 ـ الصراط المستقیم 188,1

    10 ـ تاریخ بغداد 421,7

    11 ـ سوره مائده 67,

    12 ـ شواهدالتنزیل 192,1

    13 ـ تفسیر فخر رازی 49,12

    14 ـ کفایه الاثر21,

    15 ـ تاریخ بغداد 161,2

    16 ـ دلائل الصدق 587,2

    17 ـ بحارالانوار 294,39

    18 ـ تحفه الاحباب 272,

    19 ـ کفایه الاثر21,

    < src="/JS/TS/SearchArticles.js" type=text/java>

    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • گل‏یخ
    حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]
  •  RSS 
  • خانه
  • شناسنامه
  • پست الکترونیک
  • ورود به مدیریت وبلاگ
    کل بازدید : 38317
    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 1

    ........... درباره خودم ...........
    گل‏یخ
    کتایون راه‏آورد
    ........... لوگوی خودم ...........
    گل‏یخ

    ............. بایگانی.............
    سایت ها
    دانلود نرم افزار
    مصاحبه با ائمه
    ارتباط با ارواح
    پاییز 1386

    ........... لوگوی دوستان من ...........


    ............. اشتراک.............
      ........... طراح قالب...........